سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرفهایی گنده تر از دهانمان2

ارسال‌کننده : در : 86/8/17 11:0 صبح

واژه‏شناسی*
سیاست
در طول تاریخ، اندیشمندان و سیاستمداران، تعاریف مختلفی از سیاست ارائه کرده‌اند اما اکثریت آنها از تعریف ساده‌ای برای آن عاجز مانده‌اند. چرا که یکی از معضلات بشر این بوده است که کسانی که عهده‌دار امور سیاسی بوده‌اند نه تنها، رشته تحصیلی آنها علم سیاست نیست، بلکه تعریف جامع و مانعی از سیاست نیز در ذهن ندارند به همین سبب، سیاست را با امور دیگر خلط کرده و بر مشکلات بشر می‌افزایند.1
دلیل دیگر آنکه، همانطور که بین ادراک از یک موضوع با تعریف دقیق از آن تفاوت‌های اساسی وجود دارد و چنانچه غالباً انسان‌ها، مفهوم آب را با تعریف درنمی‌یابند، بلکه آن را درک می‌کنند. سیاست نیز چنین است. و سیاستمداران با همان ادارکی که از سیاست دارند، عهده‌دار امور می‌گردند و مردم نیز بدون تعریف دقیق از سیاست، کسی را به اریکه قدرت نشانده و گاه او را به زیر می‌کشند. و چه بسیار کسانی که برای تصدی یک منصب سیاسی بی‌آنکه بتوانند تعریف جامع و مانعی از سیاست ارائه کنند آبرو و گاه جان‌باخته‌اند.2
صاحبنظران، بیش از 200 تعریف راجع به سیاست شمرده‌اند که در اینجا به چند تعریف مهم آن می‌پردازیم، چرا که اندیشمندان و نظرپردازان علم سیاست، ناگزیر از سیاست می‌باشند و ما از تعاریف مختلف عرضه شده برای آن، می‌توانیم به عمق اندیشه‌های سیاسی آنها، راه پیدا کنیم.

1. سیاست به مثابه علم قدرت
نظریه‌پردازان غربی، غالباً سیاست را علم قدرت شمرده‌اند و افراد زیادی نیز در ایران به طور آشکار و روشن آن را پذیرفته‌اند موریس دوورژه با نقد تعاریف دیگر و دفاع از تعریف خود، سیاست را علم قدرت نامیده است.3 اندیشمندانی چون جوزف فرانکل، ماکیاول نیچه، فرانکلین لووان بومرو و ... چنین معنایی از سیاست دارند؛ شعر معروف ذیل در ادبیات فارسی ما نیز بیانگر همین واقعیت است:

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی‌ که در نظام طبیعت ضعیف پامال است

2. سیاست به معنی علم دولت
عده‌ای دیگر از نظریه‌پردازان غربی، سیاست را علم دولت نامیده و آن را به معنی علمی که رفتار دولت را مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهد تعریف نموده‌اند.4 به عنوان مثال، رافائل می‌گوید: آنچه به دولت مربوط می‌باشد یک امر سیاسی است.5 او نیز معتقد است که تاریخ نظریه‌های سیاسی عمدتاً درباره دولت است.6 بلونشلی نیز می‌گوید: علم سیاست به معنای درست کلمه، علمی است که دولت را بررسی کند.
تعاریف فوق چنان اهمیتی در سیاست دارند که دانشمندان سیاسی را به دو گروه عمده اندیشمندان قدرت محور و نظریه‌پردازان دولت محور تقسیم نموده‌اند. تعاریف دیگری نیز از علمای غربی در مورد سیاست وجود دارد:
هارولدلاسول معتقد است سیاست یعنی علمی که می‌آموزد، چه کسی می‌برد؟ چه زمانی می‌برد؟ چرا می‌برد؟ چگونه می‌برد؟7
ماکس وبر، جامعه‌شناس معروف آلمانی معتقد است سیاست یعنی حرفه؛ سیاست، تلاشی است برای مشارکت در کسب قدرت و سعی در اعمال نفوذ برای اختصاص دادن قدرت در هر رده‌ای از تشکیلات، اعم از گروه‌ها و یا دولت‌ها. بنابراین هر کس با هر انگیزه، چه اهداف آرمانی و چه اهداف مادی و چه اهداف جاه‌طلبانه و چه لذتی که از کسب قدرت به دست می‌آید، دست به هر اقدامی برای مشارکت در قدرت بزند، عمل سیاسی انجام داده است.8

3. سیاست به معنی تمشیت امور
در بین نظریه‌پردازان مسلمان، امام خمینی، سیاست را دقیقاً در معنای تمشیت امور بکار برده‌اند و تمشیت در بیانات ایشان، یعنی رو به راه کردن کارها چه سیاسی و چه غیر سیاسی. تمشیت در فرهنگ معین به معنی روان کردن، راه انداختن و سامان دادن نیز آمده است.9
در فرهنگ معین، سیاست به معنای حکم راندن به رعیت و اداره کردن امور داخلی و خارجی کشور و همچنین به معنای داوری، سزا، تنبیه و جزا آمده است.10
در لغت‌نامه دهخدا، سیاست به معنی تدبیر، مصلحت و دوراندیشی آمده است11 امام‌خمینی(ره) می‌فرمایند: سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه و تمامی ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را به طرف چیزی که صلاحشان هست هدایت کند.12

پی‏نوشت‏


* . به کوشش محمدعلی حسین‌زاده.
1. قادری، سیدعلی، اندیشه امام خمینی(ره).
2. همان.
3. اصول علم سیاست، موریس دوورژه، ترجمه دکتر ابوالفضل قاضی، صص 18-17.
4. نظریه‌های دولت، اندرووینست، ترجمه حسین بشری، صص 20.
5. همان.
6. همان.
7. جامعه و حکومت- مک آیور- ترجمه ابراهیم علی‌کنی(بنگاه ترجمه و نشر کتاب)، 1346.
8. فصلنامه سیاست خارجی، سال سوم، شماره 1، سیاست چیست و چگونه تعریف می‌شود، فرهنگ رجایی، ص 186.
9. فرهنگ معین، تک جلدی، حرف س، واژه سیاست.
10. همان.
11. لغت‌نامه دهخدا، ج 38، حرف س، واژه سیاست.
12. صحیفه امام. ج 13، ص 432.
...............................................منبع:نشریه معارف


کلمات کلیدی :